سپنتاسپنتا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

رویای پاک سپنتا

جشن تولد سپنتاي

1393/6/29 15:7
2,731 بازدید
اشتراک گذاری

یکسال از زمینی شدنت گذشت فرشته آسمانی من

پنچشنبه 93/6/27 مصادف شد با اولین سالروز تولد تو ... پس عزیزانمون رو دعوت کردیم تا این روز رو جشن بگیریم.

(کارت دعوت مهمانها)...

نفسم سپنتای عزیزم، من و بابا سعید خوبت تمام تلاشمون کردیم که اولین تولدت یه خاطره خوب و خوش در ذهن ها به جا بذاره و شبی بشه به یاد موندنی  شب تولد دوباره تو...

خیلی دلم میخواست تمام کارها رو با دستهای خودم برات انجام بدم و تک تک سلولهای وجودم شکل گرفتن این شادی رو حس کنند تجربه اول بود و اونجور که دلم میخواست بعضی کارها به دلایلی و به شکلی که می خواستم پیش نرفت اما با همه این کاستی ها خوشحالم که این شب رو تجربه کردم.

شیطنت ها سپنتا قبل از شروع مهمانی...

تم تولد فندوق مامان زرافه بود با سه رنگ زرد و سبز و بنفش، به این دلیل زرافه رو انتخاب کردیم که به نظر ما خیلی شبیه عدد یک بود و کارکتر زرافه شم شبیه تو بود (با اون چشمای سیاهش مثل تو)

متاسفانه از تمام تزئینات تولدت عکس ندارم مثل خوش آمدگویی به مهمانها، رد پا و راهنمایی مهمانی ، ریسه تولد... بایدقبلش خودم عکس میگرفتم که اینکار رو نکردم ... البته کیفیت دوربین هم خیلی اومد پایین

از شروع کارها تا پایان جشن خیلی ها ما رو همراهی کردن که اینجا جا داره از همشون تشکر فراوان بکنم، و همچنین از همه عزیزانی هم که با تشریف فرمایشون مجلس ما رو به واقع ستاره  باران کردند.

از خدای مهربون براشون آرزوی بهترین ها رو می کنم.

و اما شما، نمی دونم چرا نشد که یک شب آروم رو پشت سر بذاری مثل همیشه که توی شلوغی و سر و صدا بهم میریزی شب تولدت هم خیلی بی قرار بودی و فقط دلت میخواست که بغل مامای باشی و این کار رو برای من خیلی سخت کرده بود و از همه مهمتر اینکه هر چی از مهمونی میگذشت این وضعیت بدتر و بدتر می شد .

مهمونامون یه مقدار دیر اومدن تا همه بیان و پذیرایی اولیه انجام بشه پسملی عزیز دیگه حوصله ات سر رفته بود و شروع کردی به گریه ... 

قبل شام شمع یکسالگی کیک تولدت رو خاموش کردیم و کیک رو بریدیم اما حیف و صد حیف که اصلا همکاری نکردی و دریغ از عکس های خوب .... اما اشکالی نداره اینم برای خودش خاطره ای شد فراموش نشدنی .....

سپنتا در حال خراب کردن کیک تولدش.... عزیزم خراب کن کیک تولد خودت هر کاری دلت میخواد بکن

و بعد شام.... نوش جان

میز شام (پیش غذا: سینی غذاهای انگشتی ،سالاد سیب زمینی، سالاد والدورف، سالاد کلم ، سالاد فصل، برانی بادمجون و ماست خیار - غذا: چلو کباب کوبیده،‌ کباب ترکی، دلمه ، امام بایلدی(بادمجان شکم پر) و دسر : پاناکوتای زعفرانی و ژله ، ژله فالوده ای، پان اسپانیا(موس بیسکویت شکلاتی)، موس موزی، به همراه نوشیدنی)

   

بعد از شام ....

دایی ها حسابی جشن تولدت گرم کردن و به همراه بقیه کلی پایکوبی کردیم این قسمت مهمونی که به من و بابا سعید خیلی خوش گذشت انشا... که به مهمونای عزیزمون هم خوش گذشته باشه.

و عکس تولد یکسالگی شما رو هم بعنوان هدیه تقدیم مهمانها کردیم...

و اونا هم برای تو به یادگاری نوشتن.....

و این هم از هدایای تولد سپنتا .....

پول و دو جفت کفش ... چهار دست لباس و اسباب بازی (که توی عکس نیستند)

و عکسهای یادگاری که انداختیم هر چند بدون کیفیت....

 

و آخر شب قبل از اینکه مهمونا برن شما خوابید.... (زیپ شلوارکشم باز مونده.خخخخ)

خوابهایت رویایی، رویای قشنگم ...

تویی که یک عشق رویایی را برایم به تصویر کشیدی

روزی که بدنیا آمدی هرگز نمی دانستی زمانی خواهد رسید که آرامش بخش روح و جان کسی باشی که با بودن تو دنیایش زیباتر است

بهانه زندگیم تولدت مبارک

پسندها (3)

نظرات (3)

مامان زهرا کوچولو
7 بهمن 93 10:22
سلام خوبین مامان سپنتا جون از طریق وبلاگ کودک من باهاتون اشنا شدم می شه لطفا اگه زحمتی نیست غذاهای انگشتی تولد سپنتا جونو برام توضیح بدین چطوری درست کردین ممنون اگه راهنماییم کنید
سپیده ماماي سپنتا
پاسخ
سلام خانمی چشم حتما توضیحش رو براتون ایمیل میکنم
مامانی امیرحسین جونی
18 بهمن 93 2:35
آفرین به این مامان هنرمند دست شما درد نکنه همه چیز عالی بود در ضمن تم شو دوست داشتم بوس واسه سپنتا جونی
سپیده ماماي سپنتا
پاسخ
مرسی خاله مهربون شما همیشه به ما لطف دارید
مامان رستا
20 اسفند 93 2:37
سپنتا جوووون تولدت مبارک.خیلی از وبلاگتون خوشم اومد اگه امکانش هست باهاتون تبادل لینک داشته باشم مررررسی
سپیده ماماي سپنتا
پاسخ
تشكر از محبتتون ... چرا كه نه با كمال ميل ، باعث خوشحالي ماست...