ستاره دنباله دار
گویی تصویری از مادر شدن بر چهره آن زن نقش بسته...
می بینی ...
تو به اندازه ی تنهای من خوشبختی...
من به اندازه زیبایی تو غمگین....
من چه دارم که تو را درخور! ... هیچ
من چه دارم که تو را سزاوار ! ... هیچ
تو همه زندگی من خواهی شد
قصه ای پر خاطره از هستی
تو چه داری؟.... همه چیز
تو چه کم داری؟ ... شاید دگر هیچ
ستاره دنباله دار زندگی، ستاره ای چون آسمون شبهای قشنگ و گاه دل تنگی مرا، در کنار وجود ماه پدرت آذین بسته ای...!
مهتاب من از اینکه قرار یه ستاره کوچولو مثل تو، تو آسمون زندگیمون باشه با چشمهای مهربونش نمی دونی داره چه نور افشانی می کنه...
ستاره کوچولو
می خوام که پیدا بشه یه احساس عجیب تو قلب تنهای عشق
می خوام که رنگ اشک چشمام حسرت دیدار تو شه
می خوام که عاشق خورشید نگاهت بشم
می خوام میون ابرا بشینم
از اون بالا تو رو قشنگ تر ببینم
به یاد خنده شیرین تو غصه هام از هم بپاشه
قصه زندگی من
یه بار دیگه شروع شه
با تولد تو...