سپنتاسپنتا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

رویای پاک سپنتا

بازیهای تو ...

1391/11/18 1:57
222 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

 

کوچولوی 1050 گرمی من 27 هفته و 3 روز از زندگی قشنگت میگذره

 

قربون اون 148 بار ضربان قلبت برم  نمی دونم که توی این روزهای گذشته چقدر احساس دلتنگی کردی که همش داری خودتو به در و دیواره تنگ آبیت می زنی ...

 

فکر کردی این ور دیوار چقدر از این دنیای بزرگ سهم تو که انقدر بی تابی نی نی کوچولو!

 

 

 

الهی قربون اون ورجه ورجه هات برم که هی از این طرف دل مامانی قل می خوری میری اون طرف و دوباره با مشت و لگد میای اینطرف

 

بعضی وقتها هم نمی دونم با سرت یا دست وپاهات انقدر فشار میاری که انگارداری واسه خودت یه دریچه باز می کنی! چنان ضربه های می زنی که ناخداگاه فریاد می زنم، مادر جون کیسه بوکس پیدا کردی؟

 

عشقم شب و روزم که نداری نیمه های شب یا کله سحر مثل یه بی خبراز این دنیا هی خودتو می کوبی به دلم .. خوابم میاااااااااااااااااد

 

من و بابا سعید و مامان بزرگ مهربونت هم توی این گرما داریم وسایل وامکانات اولیه اتاقت رو برای استقبال از تو آماده می کنیم بماند که برای خرید مثلا یه پتو چقدر اینور واونور رفتم کلا مامان بد خرید و سخت پسندیدم حالا وقتی اومدی می فهمی که چقدر باید باهام واسه خرید بچرخی...

 

 

 

در درون ذهن من

 

نقش بازیهای تو

 

حک می کند تصویری از جنس وجودت

 

توی هر بیت شعر من

 

اشتیاق تولد تو

 

می سراید غزلی از انتظار دیدارت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)