سپنتاسپنتا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

رویای پاک سپنتا

ماهی کوچولوی تنگ تنهای من....

1392/1/15 5:30
305 بازدید
اشتراک گذاری

ماهی کوچولوی تنگ تنهای من، توی این روزهای بهاری تو هم مثل ماهی قرمز شب عید، سفره هفت سین زندگی من و بابا سعید رو رنگین تر کردی ، واسه خودت تو سرزمین آبیت بالا و پایین می ری و گاهی خودتو به تنگ وجودم می زنی تا یادآوری کنی که تو هم سهمی در این بهار با ما داری!

 

توی این چند ماهی که  اومدی تو زندگیمون بابا سعیدت خیلی تحمل کرده تا وجود تو رو به کسی نگه ولی انگار دیگه کاسه صبرش لبریز شده و پدر شدنش رو می خواد به همه بگه.

وقتی باهات حرف می زنه بهت حسودی می کنم

امروز وقتی رفتیم خونه بابا و مامان بزرگت بابا سعید یواشکی به مامان بزرگ گفت که داره پدر می شه ...

نمی دونی وقتی داشتیم برمی گشتیم خونمون چقدر خوشحال بود اینطور که می بینم تو چند روز آینده تمام عالم خبر دار میشن که تو هم داری به جمع ما اضافه می شی...

 

با دلی بی تاب می خواند تو را

با چشمی بی قرار می جوید تو را

مثل یک گل نوشکفته بهاری

هر لحظه می بوید تو را

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)