سپنتاسپنتا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

رویای پاک سپنتا

لحظه های شیرین با تو بودن

1392/7/9 0:50
315 بازدید
اشتراک گذاری

 توی هفته دوم هستیم ولی هنوز خیلی کوچولوی فرشته من.... تمام لباسهای که برات خریدیم برات خیلی بزرگ اند همش باید لباس تکراری بپوشی مامانی...

 توی این چند وقت دارم بچه داری رو از بقیه یاد می گیرم و چقدر برای من لذت بخش در کنار تو بودن از دیدنت سیر نمی شم و گذر زمان رو نمی فهم از بس که تو شیرینی نبات من ...

بابا سعید هم مرخصیش تموم شده و میره سرکار البته مرتب تلفنی سراغتو میگیره توی این چند روز خیلی زحمت من و شما رو کشید انشا... خدا بهش سلامتی بده و برامون نگهش داره.

ششم مهر برای بار دوم، قلبم از جاش کنده شد و تو دوباره کبود شدی و نمی تونستی نفس بکشی خلاصه با کمک همه (که اگه نبودن من واقعا نمی دونستم باید چیکار کنم) اوضاع  تو به حالت عادی برگشت و من و عمه نسرین تورو بردیم دکتر.. نهایتاً بعد از کلی صحبت و دادن علائم، برات یه سونوگرافی از معده انجام دادیم و متوجه شدیم شازده پسر ما رفلاکس معده داره.... مامانی خیلی غصه خورد

دکتر گفت جای نگرانی نداره و با دارو کنترل میشه  البته باید چشم از تو بر نداریم و حواسمون بهت باشه...  چشم مامانی تو خوب شو ما هر کاری برات میکنیم. قوی باش پسرم

قوی باش پسرم

عاشقم کردی با سیاهی چشمانت

همه تن گوش شدم به ترنم صدایت

دلبری کم کن با ناز نگاهت

شیدا شدم ای جانم به قربانت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

عمه نسرین
14 اسفند 92 11:01
به به... من نمیدونستم اینجا انقدر رونق گرفته... کلی خاطره برام زنده شد... قربونت بره عمه نسرین با این ژستات... کلا خوش عکسی