تو در چشم من زيباترين نقاشي خداي
17 ارديبهشت وقت آتليه داشتيم و ني ني قشنگمونو برديم براي ثبت لحظه هاي شيرين كودكيش. آفرين به شما پسملي ناز كه همكاري خوبي كردي (در يك چشم بهم زدن دكوراي آقاي عكاس رو بهم مي زدي) زمان عوض كردن لباس كلي از من و بابا سعيد انرژي ميگرفتي آخه يه ني ني انقدر زور داره بدون لباس كه عكس ميگرفتي خيلي خوشحال بودي (كلا دوست داري لخت باشي)، پايان عكاسي با ديدن عكسات كلي حظ كرديم الهي قربون تو برم من با خنده هاي شيرينت و چه شاهكاري شدي تو و بدون كه
تو در چشم من زيباترين نقاشي خداي...
نگاه مهربونت هنوز غم داره و بي قراري ها و كلافگي هات همچنان ادامه داره بعضي وقتها حتي شلوغ بودن دوربرتم نميتونه آرومت كنه خنده هات به اندازه يك پلك زدن شده و براي اينكه ناراحتي نكني مدام بايد باهات بازي كرد و حرف زد،
از آخرين هفته ارديبهشت هم قرار شده كه هفته اي دو روز هم پيش مامان بزرگ بموني خدا كنه آقايي كني و اذيتشون نكني.
تازه جوجه ما ددري هم شدي وقتي توي خونهايم گريه ميكني و به محض اينكه آماده ميشيم و مي بريمت بيرون از در خونه خوشحال ميشي و واسه خودت آواز مي خوني الهي من فداي او اصوات آسمونيت برم كه با تمام وجود لذت مي برم از شنيدن صدات.
بعضي شبها يادت ميره كه ستاره ها اومدن آسمون و بايد بخوابي، بي تابي و دلت همش بازي مي خواد كلي من و باباسعيد بي خواب ميكني.
دو جاي خونه هم جديدا برات جذاب شدند حمام و دستشويي .....
به محض اينكه درشون باز باشه ميري اونجا و مشغول بازي ميشي (ديگه نمي گم كه از كجا بيرون كشيدمت)
با حموم كردن هم يواش يواش داري آشتي مي كني وقتي مي زارمت توي وان پر از آب كلي بازي ميكني و ذوق، البته هنوز يه كوچولو از آب مي ترسي و وقتي توي سرت آب مي ريزم جيغ هاي بنفش مايل به قرمز مي كشي محكم وان مي گيري و همش دلت مي خواد سرپا وايستي.
نمي دوني وقتي مثل يه جوجه اردك توي آب بازي ميكني و خيس مي شي و اون مژه هاي بلندت بهم مي چسبند چقدر خوردني مي شي.