زمستانه
یازدهم دی اولین برف سال 92 بارید و همه جا رو سفید پوش کرد، امسال زمستون خيلي سرد و خداي مهربون نعمت بارون و برفشو از ما دريغ نكرد... شكر، اما از سرماي زمستون هم خيلي به خودمون لرزيديم. صبحها وقتي از خواب بيدار ميشي اول يه ساعتي با هم روي تخت بازي ميكنيم و كشتي ميگيريم، وقتي مثل تيله كوچولو از اين طرف تخت به اون طرف قلت ميدم كل ميخندي، عاشق ايني كه ماماني رو زانوها تو گاز بگيره و شمك كوچولوتو قلقلك بده ... وقتي كه باهات بازي نميكنم كلي ناراحتي ميكني و نق ميزني . با بزرگتر شدنت ميونت با بابا سعيد هم روز به روز بهتر ميشه طوري كه وقتي غروب از سر كار بر ميگرده و به محض اينكه از...
نویسنده :
سپیده ماماي سپنتا
21:31