نهال 120 روزه ی باغچه دل ما...
120 روز که با وجودت باغچه دل مامان و بابا رو سبز کردی، تولد چهار ماهگيت رسید و مامان جون و دايي ها و خاله مهمون ما شدن تا برات يه تولد بگيرم. از اينكه دايي ها پيش ما بودن و مدام باهات بازي مي كردن خوشحال بودی. با ديدن شعله هاي شمع جيغ هاي مي كشيدي که بیا و ببین، مدام مي خواستي كه دستاتو ببري طرف شعله های شمع و هر وقت ما ميگفتيم جيز دست نزن مي خنديدی ... قربونت برم من جوجه، ياد گرفتي بدون اينكه بيفتي كاملا بشيني کلی هم خوشحالی که دنیای پیرامونتو مثل آدم بزرگها می بینی... توی این روزهای سرد زمستونی مادر و پسر توی طول روز کلی با هم بازی می کنیم و تو می خندی و من عاشق خنده هاتم، فرشت...
نویسنده :
سپیده ماماي سپنتا
23:26